به گزارش تحریریه، وبسایت رسمی گلوبال تایمز چین در گزارشی با عنوان «اروپا غرب را رها کرد و به شرق دل بست!» به تحلیل تغییر رویکرد تدریجی اتحادیه اروپا در برابر فشارهای یکجانبه ایالات متحده پرداخت و تأکید کرد که فضای سیاسی و اقتصادی جهانی، اروپا را به سمت تقویت مناسبات با چین سوق داده است.
در پی تهدیدهای تعرفهای دولت ترامپ در ایالات متحده، تعاملات میان چین و اتحادیه اروپا افزایش چشمگیری یافته و توجه محافل بینالمللی را به خود جلب کرده است. روزنامه هنگکنگی ساوث چاینا مورنینگ پست در گزارشی مورخ ۱۶ آوریل عنوان کرد: در روزهای گذشته، مجموعهای از دیدارهای سطح بالا، تماسهای ویدئویی «سازنده» و بازگشت فعالیت به تقویم دیپلماتیکی که پیشتر کمرمق شده بود، همگی حاکی از آن است که بیاعتنایی ترامپ به اروپا به شکلی ناخواسته موجب تمایل مجدد این قاره برای ازسرگیری ارتباط با چین شده است.
افزایش ملموس سطح روابط دوجانبه که سال گذشته به پایینترین حد خود رسیده بود، حالا این پرسش را پیش روی ناظران قرار داده است: آیا اتحادیه اروپا در حال چرخش بهسوی چین است؟
یکی از مقامات اروپایی در پاسخ مستقیم به این پرسش گفت «ما قصد نداریم در آغوش چین بیفتیم، اما نسبت به فرصتهای جدید ذهنی باز داریم. اگر در حال حاضر از بازار خود بهعنوان اهرم فشار در تعامل با چین استفاده نکنیم، مرتکب حماقت شدهایم».
مقام دیگری نیز با تأکید بر رویکردی واقعگرایانه در روابط با پکن، اظهار داشت «ما به خوبی آگاهیم که در شرایط کنونی، چه از آمریکا و چه از چین، نمیتوان انتظار دستاوردهای قابلتوجهی داشت. تمرکز اصلی باید بر این باشد که اروپا را به قدرتی قویتر تبدیل کنیم».
روزنامه بریتانیایی دیلی میرور نیز با اشاره به برخی نشانههای تازه نوشت: به نظر میرسد نگاه اروپا از غرب به سوی شرق در حال تغییر است؛ جایی که رهبران اتحادیه اروپا بیش از آنکه خواهان ائتلاف با رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ باشند، به دنبال انعقاد توافقنامههای تجاری با چین هستند.
بر اساس گزارش یورونیوز تنها مدت کمی پس از اعلام سیاست موسوم به «تعرفههای متقابل» از سوی ایالات متحده، اورزولا فندرلاین، رئیس کمیسیون اروپا، نخستین تماس رسمی خود را در تاریخ ۸ آوریل با مقامهای چینی برقرار کرد. در این گفتوگوی تلفنی، دو طرف بهطور صریح سیاستهای تعرفهای واشینگتن را مورد انتقاد قرار دادند؛ موضوعی که از نگاه تحلیلگران، «کاشت آگاهانه بذر آشتی» میان چین و اتحادیه اروپا تلقی میشود.
چرخش تدریجی اروپا به شرق؛ نگاه راهبردی به تعاملات با چین
در تاریخ ۱۱ آوریل، پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا، در محل سفارت این کشور در پکن کنفرانس خبری برگزار کرد؛ رویدادی که در بستر گسترش روزافزون تماسهای دیپلماتیک میان اروپا و چین اهمیت نمادینی یافت.
در همین زمینه، یک منبع آگاه در گفتوگو با یورونیوز اظهار داشت «اتحادیه اروپا میخواهد و باید بهعنوان یک شریک قابلاعتماد در سطح جهانی شناخته شود. از این منظر، مذاکرات با چین بهطور پیوسته در حال پیشرفت است، چراکه نگاه چین به اروپا نیز دستخوش تغییر شده است».
با این حال، وی تصریح کرد که این امر به معنای دگرگونی کامل رویکرد اروپا در قبال چین نیست، بلکه «جهتگیری کلی در حال تغییر است».
آلیچیا باخولسکا، پژوهشگر سیاستگذاری در اندیشکده اروپایی شورای روابط خارجی اروپا (ECFR)، نیز در تحلیلی متفاوت خاطرنشان کرد که مذاکرات کنونی اتحادیه اروپا با چین، الزاماً به معنای حرکت بهسوی همکاری نزدیکتر نیست. به گفته او، «بهجای آنکه این مذاکرات نشانه تمایل به نزدیکی باشد، اتحادیه اروپا تلاش دارد از این مقطع زمانی که از نظر ژئوپلیتیک بسیار مبهم و نامطمئن است، بهعنوان فرصتی برای بازتعریف چارچوبها و شرایط جدید روابط با چین استفاده کند».
او افزود «ما با بازگشت به وضعیت سابق مواجه نیستیم. اتحادیه اروپا انتظار دارد چین برخی امتیازات مشخص ارائه دهد؛ از جمله وضع مقررات قابل اجرا درباره انتقال فناوری، یا تغییر در الزامات مربوط به میزان تولید داخلی. این تلاشها با هدف خلق ارزش افزوده بیشتر برای اقتصاد اروپا صورت میگیرد، اما هنوز مشخص نیست که پکن تا چه اندازه حاضر به همراهی با این مطالبات خواهد بود».
نشست پاریس: تحلیل رابطه عملکردی میان اتحادیه اروپا و چین در دنیای جدید
ساوث چاینا مورنینگ پست در گزارشی دیگر نوشت: هفته گذشته در دانشگاه علوم سیاسی پاریس (Sciences Po)، گروهی از پژوهشگران اروپایی به بحث درباره روابط اتحادیه اروپا و چین پرداختند. این نشست در چارچوب پروژهای حمایتی برگزار شد که هدف آن پشتیبانی از تدوین سیاستهای اتحادیه اروپا در قبال چین است.
بنابر این گزارش، سخنرانان این نشست با ابراز نگرانی از «حرکت ایالات متحده به سوی اقتدارگرایی»، نسبت به گرفتار شدن اروپا در رقابتهای تعرفهای میان ابرقدرتها هشدار دادند.
در جریان سخنرانی اصلی این نشست، آرانچا گونزالس لایا، وزیر خارجه پیشین اسپانیا و رئیس فعلی دانشگاه علوم سیاسی پاریس (Sciences Po)، با اشاره به تحولات ژئوپلیتیک اظهار داشت «اگر قرار است درباره چینِ در حال تغییر صحبت کنیم، نمیتوانیم از ایالات متحده در حال تغییر غافل بمانیم. آمریکا امروز در مسیری قرار گرفته که هرچه بیشتر به سوی رهبری با گرایشهای اقتدارگرایانه پیش میرود».
او در ادامه تأکید کرد که در این نظم جهانی نوظهور، اروپا باید یک پرسش اساسی را برای خود پاسخ دهد «ما چه نوع رابطهای را میخواهیم با چین برقرار کنیم؟»
گونزالس تصریح کرد که اروپا و چین باید نوعی «رابطه عملکردی» با یکدیگر ایجاد کنند؛ رابطهای که قرار نیست جایگزین تعامل با دیگر کشورها شود، بلکه باید بنیانی برای انتظارات اقتصادی و تجاری دوجانبه باشد.
وی افزود «من طرفدار جایگزین کردن چین بهجای ایالات متحده نیستم؛ بازی بر این اساس پیش نمیرود. اروپا باید با چین رابطهای بر اساس منافع خود و توانمندیاش در چانهزنی ایجاد کند».
پس از پایان این نشست، گرگور استک، تحلیلگر ارشد مؤسسه تحقیقاتی مرکاتور برای مطالعات چین در آلمان نیز در گفتوگویی عنوان کرد که با وجود اختلافات بنیادین میان دو طرف، «احتمال برقراری نوعی تعامل هدفمند و راهبردی میان اتحادیه اروپا و چین رو به افزایش است».
مدل «در چین برای چین»؛ استراتژی جدید شرکتهای اروپایی
از سوی دیگر، در روزهای اخیر و در پی تشدید جنگ تعرفهای میان چین و آمریکا، اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا در چین با انتشار بیانیهای هشدار داد که افزایش تعرفههای واشنگتن بر کالاهای چینی، میتواند تأثیرات قابلتوجهی بر شرکتهای اروپایی صادرکننده از چین به آمریکا داشته باشد.
این بیانیه همچنین تأکید کرده است که بسیاری از اعضای این اتاق، یا در حال بازنگری در راهبردهای تجاری خود هستند یا بهسوی مدل «در چین برای چین» (In China For China) حرکت کردهاند.
این مدل بدان معنی است که شرکتها به جای تمرکز بر صادرات محصولات به دیگر کشورها، فعالیتهای خود را بهطور ویژه برای بازار چین تنظیم میکنند. در این رویکرد، تولیدات و خدمات بهطور خاص برای پاسخ به نیازهای خاص و قوانین بازار چین طراحی میشود، بهطوری که شرکتها میتوانند با شرایط و تقاضای داخلی چین تطابق بیشتری پیدا کنند و در این بازار رقابتیتر عمل کنند.
در این بیانیه همچنین آمده است که ایالات متحده در حال فاصله گرفتن از بسیاری از اصول بنیادین خود در حوزه تجارت و سرمایهگذاری جهانی است و این وضعیت، سطح بیسابقهای از عدم قطعیت را در اقتصاد جهان پدید آورده است. در عین حال، این شرایط میتواند فرصتی برای چین فراهم کند تا محیطی با ثبات و قابلاعتماد برای سرمایهگذاران بینالمللی ایجاد کند.
در ادامه نیز ماکسیمیلیان بوتک، مدیر اجرایی اتاق بازرگانی آلمان در شرق چین، در گفتوگو با ساوث چاینا مورنینگ پست تصریح کرد «افزایش تعرفهها، هماکنون به یکی از نگرانیهای اصلی شرکتهای آلمانی فعال در چین تبدیل شده است.»
او توضیح داد «سالهاست که بسیاری از شرکتهای آلمانی مستقر در چین، تنوعبخشی به زنجیره تأمین و تولید خود را بهعنوان بخشی از راهبرد مدیریت ریسک دنبال میکنند. مدل «در چین برای چین»، ظرفیت این شرکتها برای تابآوری در برابر شوکهای خارجی را افزایش داده است؛ اما محدودیتهای کنونی در زمینه تجارت آزاد، بهطور آشکار با منافع این شرکتها در تضاد است».
بوتک در پایان تأکید کرد که هم چین و هم اروپا دلایل بیشتری برای تقویت همکاری دارند و گفت «شرکتهای آلمانی فعال در چین انتظار دارند دولت آلمان از آنها حمایت بیشتری بهویژه در حوزه همکاری هدفمند با چین به عمل آورد. ما معتقدیم که تشدید تنشهای تجاری میان چین و آمریکا، فرصتی است برای بازنگری در روابط دوجانبه میان چین و آلمان».
جوزپ بورل: تقویت روابط چین و اتحادیه اروپا برای حفظ نظم جهانی ضروری است
جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی، در تاریخ ۲۳ آوریل اعلام کرد که اتحادیه اروپا و چین باید تلاش کنند تا یکدیگر را بهتر درک کنند و به موانع عدم اعتماد متقابل غلبه کنند تا بتوانند از فروپاشی نظم جهانی که به دنبال بازگشت دونالد ترامپ به قدرت ضربههای جدی دیده است، جلوگیری کنند. او همچنین اظهار داشت که اتحادیه اروپا و چین «نباید ادامه درگیریهای موجود را تحمل کنند».
بورل در ادامه افزود که روابط بین بروکسل و پکن در حال پیشرفت به سوی مسیر درست است و دلیل آن را فرصتی میداند که وضعیت کنونی ژئوپولیتیکی در اختیار آنها قرار میدهد. وی در یک سمینار که توسط مؤسسه سلطنتی الکارانو در اسپانیا برگزار شده بود، گفت «جهان نمیتواند این بار سنگین را تحمل کند که چین و اتحادیه اروپا در مسائل اصلی نتوانند همکاری کنند یا به درک متقابل نرسند».
بورل همچنین اشاره کرد که آغاز دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ مانند یک «زمینلرزه» بود که بنیانهای نظم جهانی را با ضربهای انفجاری مواجه ساخت. او که هماکنون ریاست مرکز مطالعات امور بینالملل بارسلونا را بر عهده دارد و همچنین به عنوان پژوهشگر ارشد مؤسسه سلطنتی الکارانو فعالیت میکند، اظهار داشت که در حال حاضر بازارها به ترامپ نشان میدهند که برخورد با چین از طریق وضع تعرفههای سنگین «غیرممکن» است زیرا این رویکرد با رشد اقتصادی سازگار نیست.
او تأکید کرد «جنگهای تجاری قطعا منجر به فروپاشی کامل سیستم اقتصادی خواهند شد.» وی از آسیبهایی که به اقتصاد جهانی وارد شده است، ابراز تأسف کرد و در نهایت افزود «این اقدامات جنونآمیز در حال ایجاد فرصتهای جدیدی برای کشورهای اروپایی است.» وی بر این باور است که کشورهای اروپایی باید از حوزههایی همچون تعاملات مردمی و تبادل دانشجویی آغاز کنند تا با چین ارتباطات و درک متقابل خود را تقویت کنند.
آینده روابط چین و اروپا در گروی واقعگرایی راهبردی و ثبات سیاستگذاری
چوی هونگ جیان، استاد مؤسسه مطالعات منطقهای و حکمرانی جهانی در دانشگاه زبانهای خارجی پکن، در گفتوگو با پایگاه خبری «Observer» اظهار داشت که روی آوردن دونالد ترامپ به جنگهای تجاری جهانی، بهویژه با متحدان سنتی آمریکا، بهنوعی به یک عامل محرک بیرونی برای آغاز گفتوگوهای راهبردی میان اروپا و چین تبدیل شد.
وی توضیح داد «اروپا تلاش کرده است از طریق گفتوگو و هماهنگی با چین، فشارهای وارده از سوی ایالات متحده را تعدیل کند و این راهبرد بهنوعی به یکی از رویکردهای اصلی اروپا در مقابله با سیاستهای فشاری واشنگتن تبدیل شده است. اما آزمون بزرگتری که پیشروی چین و اروپا قرار دارد، این است که آیا میتوانند چالشهای مشترکی را که با آن روبهرو هستند، به نیروی محرکهای برای حل مسائل عینی تبدیل کرده و بنیانی پایدار برای همکاریهای راهبردی آتی ایجاد کنند یا خیر».
چوی هونگ جیان در ادامه با اشاره به وضعیت کنونی روابط دوجانبه گفت «در حال حاضر، روابط اقتصادی و تجاری میان چین و اروپا در نقطهای کلیدی قرار گرفته است. با این حال، هنوز برخی از بازیگران در داخل اروپا، نزدیکی به چین را در این برهه زمانی، صرفاً یک ابزار برای اعمال فشار متقابل بر آمریکا میدانند. اما آنچه واقعاً با منافع درازمدت اروپا سازگار است، این است که همکاری جامع با چین بهعنوان یک راهبرد بلندمدت تعریف شود».
او در پایان تأکید کرد «تحقق چنین راهبردی نیازمند ثبات سیاستی قابلتوجه از سوی اروپا، ترسیم یک نقشه راه روشن از سوی هر دو طرف، و استمرار در دستیابی به نتایج عملی و واقعگرایانه در عرصه همکاریهای دوجانبه است».
پایان/
نظر شما